توضیحات
ماجرای روز گلونی در خرم آباد از کجا شروع شد؟
قسمت اول
اولین جشن گلونی را با پول توجیبی هایمان برگزار کردیم
مجوز برگزاری را سخت گرفتیم
اولش اجازه ندادند
سرظهر بود. فرماندار وقت به خودم زنگ زد و گفت با مسئولیت خودتان؛ خیلی حواستان جمع باشد.
با اصرار و پیگیری مان از استاندار و فرماندار وقت، رضایت دادند که در کمال دقت جشن را برگزار کنیم.
تلفن را که قطع کردم پابرهنه دویدم سمت حیاط از خوشحالی...داشتم جیغ می کشیدم که مرحوم مادرم چشم غره ای رفت و به خودم آمدم.
دوان دوان رفتم سمت شهرکتاب
بچه ها ناامیدانه نشسته بودند
گفتم مجوز دادند! چه شوری به پا شد!
همه چیز صحیح و عالی پیش رفت. ایده ناب و اولیه رضا ساکی، نویسنده لرستانی، حالا کلی پر و بال پیدا کرده بود.
تایید تاریخچه ی سه هزار ساله گلونی را در گفتگو با دکتر حسن پور درآوردم.
@dr.atoosarahmati
خبرگزاری مهر منتشرش کرد. ده هزار بازدید در یک روز:
« تب تند روسری سه هزار ساله»
بچه های شهرکتاب به یاری آمدند
امین ساکی و سیف الدین آشتیانی شعری با مضمون جدید برای گلونی خواندند....
رفتم و کلیپی از نحوه ی بستن گلونی با کمک آتلیه ماهان آماده کردم. پوستر را هم خود آقای میرزاپور طراحی کرد...
بچه های شهر کتاب،شورای شهر وقت، رضا طولابی، مجید دریکوند، محسن تیزهوش و ....خیلی کمک کردند...
#گلونی#قسمتاول#روزگلونی